mohamadsabieimd.niloblog.com

ساخت وبلاگ
در نزد مسلمانان برترین و والامقام ترین بانوی جهان در تمام قرون و اعصار می باشد. این عقیده بر گرفته از مضامین احادیث نبوی است. این طایفه از احادیث، اگر چه از لحاظ لفظی دارای تفاوت هستند، اما دارای مضمونی واحد می باشند. در یکی از این گفتارها )که البته مورد اتفاق مسلمانان، اعم از شیعه و سنی است(، رسول اکرم )ص( می فرمایند: "فاطمه سرور زنان جهانیان است". نام ، القاب، کنیه ها : نام مبارک آن حضرت، فاطمه است و از برای ایشان القاب و صفات متعددی همچون زهرا، صدیقه، طاهره، مبارکه، بتول، راضیه، مرضیه، نیز ذکر شده است. فاطمه، در لغت به معنی بریده شده و جدا شده می باشد و علت این نامگذاری بر طبق احادیث نبوی، آنست که: پیروان فاطمه )س( به سبب او از آتش دوزخ بریده، جدا شده و برکنارند. کنیه های فاطمه )علیها السلام( نیز عبارتند از ام الحسین، ام الحسن، ام الائمه، ام ابیها و... مادر و پدر : همانگونه که می دانیم، نام پدر فاطمه )س( محمد بن عبدالله )ص( است که او رسول گرامی اسلام، خاتم پیامبران الهی و برترین مخلوق خداوند می باشد. مادر حضرتش خدیجه دختر خویلد، از زنان بزرگ و شریف قریش بوده است. او نخستین بانویی است که به اسلام گرویده است و پس از پذیرش اسلام، تمامی ثروت و دارایی خود را در خدمت به اسلام و مسلمانان مصرف نمود. خدیجه در دوران جاهلیت و دوران پیش از ظهور اسلام نیز به پاکدامنی مشهور بود؛ تا جایی که از او به طاهره )پاکیزه( یاد می شد و او را بزرگ زنان قریش می نامیدند. ولادت : حضرت فاطمه )س( در سال پنجم پس از بعثت و در روز 20 جمادی الثانی در مکه به دنیا آمد. چون به دنیا پانهاد، به قدرت الهی لب به سخن گشود و گفت: "شهادت می دهم که جز خدا، الهی نیست و پدرم رسول خدا و آقای پیامبران است و شوهرم سرور اوصیاء و فرزندانم )دو فرزندم( سرور نوادگان می باشند." اکثر مفسران شیعی و عده ای از مفسران بزرگ اهل تسنن نظیر فخر رازی، آیه آغازین سوره کوثر را به فاطمه )س( تطبیق نموده اند و او را خیر کثیر و باعث بقا و گسترش نسل و ذریه پیامبر اکرم ذکر نموده اند. مکارم اخلاق : سراسر زندگانی صدیقه طاهره )س(، مملو از مکارم اخلاق و رفتارهای نمونه و انسانی است. که به یکی از آنها اشاره میکنیم : امام حسن مجتبی در ضمن بیانی، عبادت فاطمه )س(، توجه او به مردم و مقدم داشتن آنان بر خویشتن، در عالی ترین ساعات راز و نیاز با پروردگار را این گونه توصیف می نمایند: "مادرم فاطمه را دیدم که در شب جمعه ای در محراب عبادت خویش ایستاده بود و تا صبحگاهان، پیوسته به رکوع و سجود می پرداخت. و شنیدم که بر مردان و زنان مؤمن دعا می کرد، آنان را نام می برد و بسیار برایشان دعا می نمود اما برای خویشتن هیچ دعایی نکرد. پس به او گفتم: ای مادر، چرا برای خویش همانگونه که برای غیر، دعا می نمودی، دعا نکردی؟ فاطمه )س( گفت: پسرم ! اول همسایه و سپس خانه." مقام حضرت زهرا )علیها السلام( و جایگاه علمی ایشان : فاطمه زهرا )س(در نزد شیعیان اگر چه امام نیست، اما مقام و منزلت او در نزد خداوند و در بین مسلمانان به خصوص شیعیان، نه تنها کمتر از سایر ائمه نیست، بلکه آن حضرت همتای امیر المؤمنین و دارای منزلتی عظیم تر از سایر ائمه طاهرین )علیهم السلام( می باشد. مراجعه زنان و یا حتی مردان مدینه در مسائل دینی و اعتقادی به آن بزرگوار می باشد که در فرازهای گوناگون تاریخ نقل شده است. همچنین استدلالهای عمیق فقهی فاطمه )س( در جریان فدک، به روشنی بر احاطه فاطمه )س( بر سراسر قرآن کریم و شرایع اسلامی دلالت می نماید. فاطمه )س(پس از پیامبر : با وفات پیامبر اکرم )ص(، فاطمه)س( غرق در سوگ و ماتم شد. از یک طرف نه تنها پدر او بلکه آخرین فرستاده خداوند و ممتازترین مخلوق او، از میان بندگان به سوی خداوند، بار سفر بسته بود. هم او که در وجود خویش برترین مکارم اخلاقی را جمع نموده و با وصف صاحب خلق عظیم، توسط خداوند ستوده شده بود. بیماری فاطمه )س( و عیادت از او : سرانجام فاطمه بر اثر شدت ضربات و لطماتی که به او بر اثر هجوم به خانه اش و وقایع پس از آن وارد گشته بود، بیمار گشت و در بستر بیماری افتاد . گاه به زحمت از بستر برمی خاست و کارهای خانه را انجام می داد و گاه به سختی و با همراهی اطفال کوچکش، خود را کنار تربت پیامبر )ص(می رساند و یا کنار مزار حمزه عموی پیامبر )ص( و دیگر شهدای احد حاضر می گشت و غم و اندوه خود را بازگو می نمود. در چنین روزهایی بود که ابابکر و عمر به عیادت حضرت آمدند. هر چند در ابتدا فاطمه )س( از آنان رویگردان بود و به آنان اذن عیادت نمی داد، اما سرانجام آنان بر بستر فاطمه )س( حاضر گشتند. فاطمه )س( در این هنگام، این کلام پیامبر اکرم )ص( را که فرموده بود: "هر کس فاطمه را به غصب در آورد من را آزرده و هر که او را راضی نماید مرا راضی نموده"، به آنان یادآوری نمود. ابابکر و عمر نیز صدق این کلام و انتساب آن به پیامبر )ص( را تأیید نمودند. سرانجام فاطمه )س(، خدا و ملائکه را شاهد گرفت فرمود: "شما من را به غضب آوردید و هرگز من را راضی ننمودید؛ در نزد پیامبر، شکایت شما دو نفر را خواهم نمود." وصیت : در ایام بیماری، فاطمه )س( روزی امام علی )ع( را فراخواند و آن حضرت را وصی خویش قرار داد و به آن حضرت وصیت نمود که پس از وفاتش، فاطمه )س( را شبانه غسل دهد و شبانه کفن نماید و شبانه دفن کند و احدی از کسانی که در حق او ستم روا داشته اند، در مراسم تدفین و نماز خواندن بر جنازه او حاضر نباشند. شهادت : سرانجام روز سوم جمادی الثانی سال یازدهم هجری فرا رسید. فاطمه )س( آب طلب نموده و بوسیله آن بدن مطهر خویش را شستشو داد و غسل نمود. سپس جامه ای نو پوشید و در بستر خوابید و پارچه ای سفید به روی خود کشید؛ چیزی نگذشت که دخت پیامبر، بر اثر حوادث ناشی از هجوم به خانه ایشان، دنیا را ترک نموده و به شهادت رسید؛ در حالیکه از عمر مبارکش بنا بر مشهور، 18 سال بیشتر نمی گذشت و بنا بر مشهور تنها 95 روز پس از رسول خدا در این دنیا زندگی نمود mohamadsabieimd.niloblog.com...
ما را در سایت mohamadsabieimd.niloblog.com دنبال می کنید

برچسب : توسط ‏mohamadsabieimd,niloblog,com, نویسنده : mohamadsbieimd mohamadsabieimd بازدید : 107 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1392 ساعت: 13:37

ندگی نامه حضرت محمد )ص(: نام:محمد بن عبد الله حضرت محمد )ص( در تورات و برخى كتب آسمانى »احمد« ناميده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد )ص( پيش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را »احمد« ناميده بود. كنيه حضرت محمد )ص(:ابوالقاسم و ابوابراهيم. القاب حضرت محمد )ص(:رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امين، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذير، بشير، مبين، كريم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذكّر، يس، طه‏ و... منصب حضرت محمد )ص(:آخرين پيامبر الهى، بنيان‏گذار حكومت اسلامى و نخستين معصوم در دين مبين اسلام. تاريخ ولادت حضرت محمد )ص(:روز جمعه، هفدهم ربيع الاول عام الفيل برابر با سال 570 ميلادى )به روايت شيعه(. بيشتر علماى اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاول آن سال دانسته‏اند. عام الفيل، همان سالى است كه ابرهه، با چندين هزار مرد جنگى از يمن به مكه يورش آورد تا خانه خدا )كعبه( را ويران سازد و همگان را به مذهب مسيحيت وادار سازد؛ اما او و سپاهيانش در مكه با تهاجم پرندگانى به نام ابابيل مواجه شده، به هلاكت رسيدند و به اهداف شوم خويش نايل نيامدند. آنان چون سوار بر فيل بودند، آن سال به سال فيل )عام الفيل( معروف گشت. محل تولد حضرت محمد )ص(:مكه معظمه، در سرزمين حجاز )عربستان سعودى كنونى(. نسب پدرى حضرت محمد )ص(:عبدالله بن عبدالمطلب )شيبة الحمد( بن هاشم )عمرو( بن عبدمناف بن قصّى بن كلاب بن مرّة بن كعب بن لوىّ بن غالب بن فهر بن مالك بن نضر )قريش( بن كنانة بن خزيمة بن مدركة بن الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان. حضرت محمد )ص(روايت شده است كه هرگاه نسب من به عدنان رسيد، همان جا نگاه داريد و از آن بالاتر نرويد. اما در كتاب‏هاى تاريخى، نسب آن حضرت تا حضرت آدم)ع( ثبت و ضبط شده است كه فاصله بين عدنان تا حضرت اسماعيل، فرزند ابراهيم خليل الرحمن)ع( به هفت پشت مى‏رسد. مادر حضرت محمد )ص(:آمنه، دختر وهب بن عبد مناف. اين بانوى جليل القدر، در طهارت و تقوا در ميان بانوان قريشى، كم‏ نظير و سرآمد همگان بود. وى پس از تولد حضرت محمّد)ص( دو سال و چهارماه و به روايتى شش سال زندگى كرد و سرانجام، در راه بازگشت از سفرى كه به همراه تنها فرزندش، حضرت محمّد)ص( و خادمه‏اش، ام ايمن جهت ديدار با اقوام خويش عازم يثرب )مدينه( شده بود، در مكانى به نام »ابواء« بدرود حيات گفت و در همان جا مدفون گشت. و چون عبدالله، پدر حضرت محمد)ص( دو ماه )و به روايتى هفت ماه( پيش از ولادت فرزندش از دنيا رفته بود، كفالت آن حضرت را جدش، عبدالمطلب به عهده گرفت. نخست وى را به ثويبه )آزاد شده ابولهب( سپرد تا وى را شير دهد و از او نگه‏دارى كند؛ اما پس از مدتى وى را به حليمه، دختر عبدالله بن حارث سعديه واگذار كرد. حليمه گرچه دايه آن حضرت بود، اما به مدت پنج سال براى وى مادرى كرد. mohamadsabieimd.niloblog.com...
ما را در سایت mohamadsabieimd.niloblog.com دنبال می کنید

برچسب : info@gfu,irتوسط ‏mohamadsabieimd,niloblog,com, نویسنده : mohamadsbieimd mohamadsabieimd بازدید : 97 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1392 ساعت: 13:16

ندگی نامه حضرت محمد )ص(: نام:محمد بن عبد الله حضرت محمد )ص( در تورات و برخى كتب آسمانى »احمد« ناميده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد )ص( پيش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را »احمد« ناميده بود. كنيه حضرت محمد )ص(:ابوالقاسم و ابوابراهيم. القاب حضرت محمد )ص(:رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امين، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذير، بشير، مبين، كريم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذكّر، يس، طه‏ و... منصب حضرت محمد )ص(:آخرين پيامبر الهى، بنيان‏گذار حكومت اسلامى و نخستين معصوم در دين مبين اسلام. تاريخ ولادت حضرت محمد )ص(:روز جمعه، هفدهم ربيع الاول عام الفيل برابر با سال 570 ميلادى )به روايت شيعه(. بيشتر علماى اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاول آن سال دانسته‏اند. عام الفيل، همان سالى است كه ابرهه، با چندين هزار مرد جنگى از يمن به مكه يورش آورد تا خانه خدا )كعبه( را ويران سازد و همگان را به مذهب مسيحيت وادار سازد؛ اما او و سپاهيانش در مكه با تهاجم پرندگانى به نام ابابيل مواجه شده، به هلاكت رسيدند و به اهداف شوم خويش نايل نيامدند. آنان چون سوار بر فيل بودند، آن سال به سال فيل )عام الفيل( معروف گشت. محل تولد حضرت محمد )ص(:مكه معظمه، در سرزمين حجاز )عربستان سعودى كنونى(. نسب پدرى حضرت محمد )ص(:عبدالله بن عبدالمطلب )شيبة الحمد( بن هاشم )عمرو( بن عبدمناف بن قصّى بن كلاب بن مرّة بن كعب بن لوىّ بن غالب بن فهر بن مالك بن نضر )قريش( بن كنانة بن خزيمة بن مدركة بن الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان. حضرت محمد )ص(روايت شده است كه هرگاه نسب من به عدنان رسيد، همان جا نگاه داريد و از آن بالاتر نرويد. اما در كتاب‏هاى تاريخى، نسب آن حضرت تا حضرت آدم)ع( ثبت و ضبط شده است كه فاصله بين عدنان تا حضرت اسماعيل، فرزند ابراهيم خليل الرحمن)ع( به هفت پشت مى‏رسد. مادر حضرت محمد )ص(:آمنه، دختر وهب بن عبد مناف. اين بانوى جليل القدر، در طهارت و تقوا در ميان بانوان قريشى، كم‏ نظير و سرآمد همگان بود. وى پس از تولد حضرت محمّد)ص( دو سال و چهارماه و به روايتى شش سال زندگى كرد و سرانجام، در راه بازگشت از سفرى كه به همراه تنها فرزندش، حضرت محمّد)ص( و خادمه‏اش، ام ايمن جهت ديدار با اقوام خويش عازم يثرب )مدينه( شده بود، در مكانى به نام »ابواء« بدرود حيات گفت و در همان جا مدفون گشت. و چون عبدالله، پدر حضرت محمد)ص( دو ماه )و به روايتى هفت ماه( پيش از ولادت فرزندش از دنيا رفته بود، كفالت آن حضرت را جدش، عبدالمطلب به عهده گرفت. نخست وى را به ثويبه )آزاد شده ابولهب( سپرد تا وى را شير دهد و از او نگه‏دارى كند؛ اما پس از مدتى وى را به حليمه، دختر عبدالله بن حارث سعديه واگذار كرد. حليمه گرچه دايه آن حضرت بود، اما به مدت پنج سال براى وى مادرى كرد. mohamadsabieimd.niloblog.com...
ما را در سایت mohamadsabieimd.niloblog.com دنبال می کنید

برچسب : info@gfu,irتوسط ‏mohamadsabieimd,niloblog,com, نویسنده : mohamadsbieimd mohamadsabieimd بازدید : 95 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1392 ساعت: 13:10

ندگی نامه حضرت محمد )ص(: نام:محمد بن عبد الله حضرت محمد )ص( در تورات و برخى كتب آسمانى »احمد« ناميده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد )ص( پيش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را »احمد« ناميده بود. كنيه حضرت محمد )ص(:ابوالقاسم و ابوابراهيم. القاب حضرت محمد )ص(:رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امين، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذير، بشير، مبين، كريم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذكّر، يس، طه‏ و... منصب حضرت محمد )ص(:آخرين پيامبر الهى، بنيان‏گذار حكومت اسلامى و نخستين معصوم در دين مبين اسلام. تاريخ ولادت حضرت محمد )ص(:روز جمعه، هفدهم ربيع الاول عام الفيل برابر با سال 570 ميلادى )به روايت شيعه(. بيشتر علماى اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاول آن سال دانسته‏اند. عام الفيل، همان سالى است كه ابرهه، با چندين هزار مرد جنگى از يمن به مكه يورش آورد تا خانه خدا )كعبه( را ويران سازد و همگان را به مذهب مسيحيت وادار سازد؛ اما او و سپاهيانش در مكه با تهاجم پرندگانى به نام ابابيل مواجه شده، به هلاكت رسيدند و به اهداف شوم خويش نايل نيامدند. آنان چون سوار بر فيل بودند، آن سال به سال فيل )عام الفيل( معروف گشت. محل تولد حضرت محمد )ص(:مكه معظمه، در سرزمين حجاز )عربستان سعودى كنونى(. نسب پدرى حضرت محمد )ص(:عبدالله بن عبدالمطلب )شيبة الحمد( بن هاشم )عمرو( بن عبدمناف بن قصّى بن كلاب بن مرّة بن كعب بن لوىّ بن غالب بن فهر بن مالك بن نضر )قريش( بن كنانة بن خزيمة بن مدركة بن الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان. حضرت محمد )ص(روايت شده است كه هرگاه نسب من به عدنان رسيد، همان جا نگاه داريد و از آن بالاتر نرويد. اما در كتاب‏هاى تاريخى، نسب آن حضرت تا حضرت آدم)ع( ثبت و ضبط شده است كه فاصله بين عدنان تا حضرت اسماعيل، فرزند ابراهيم خليل الرحمن)ع( به هفت پشت مى‏رسد. مادر حضرت محمد )ص(:آمنه، دختر وهب بن عبد مناف. اين بانوى جليل القدر، در طهارت و تقوا در ميان بانوان قريشى، كم‏ نظير و سرآمد همگان بود. وى پس از تولد حضرت محمّد)ص( دو سال و چهارماه و به روايتى شش سال زندگى كرد و سرانجام، در راه بازگشت از سفرى كه به همراه تنها فرزندش، حضرت محمّد)ص( و خادمه‏اش، ام ايمن جهت ديدار با اقوام خويش عازم يثرب )مدينه( شده بود، در مكانى به نام »ابواء« بدرود حيات گفت و در همان جا مدفون گشت. و چون عبدالله، پدر حضرت محمد)ص( دو ماه )و به روايتى هفت ماه( پيش از ولادت فرزندش از دنيا رفته بود، كفالت آن حضرت را جدش، عبدالمطلب به عهده گرفت. نخست وى را به ثويبه )آزاد شده ابولهب( سپرد تا وى را شير دهد و از او نگه‏دارى كند؛ اما پس از مدتى وى را به حليمه، دختر عبدالله بن حارث سعديه واگذار كرد. حليمه گرچه دايه آن حضرت بود، اما به مدت پنج سال براى وى مادرى كرد. mohamadsabieimd.niloblog.com...
ما را در سایت mohamadsabieimd.niloblog.com دنبال می کنید

برچسب : info@gfu,irتوسط ‏mohamadsabieimd,niloblog,com, نویسنده : mohamadsbieimd mohamadsabieimd بازدید : 109 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1392 ساعت: 13:08

حماقت مداوم ! در طول زندگي چهل و هشت ساله ام تا به حال اينقدر بي سر و سامان نبوده ام. وقتي به پيشنهاد مادرم با سيمين ازدواج کردم، فکر مي کردم خوشبخت ترين مرد دنيا شده ام. تک دختر يک خانواده تحصيلکرده بود. ليسانس داشت و دريک مدرسه شيمي درس مي داد. پدرش مديرکل اداره اي معتبر در استان بود و برادرانش هر ۲ پزشک بودند و مادرش نويسنده بود. اينقدر مفتون شرايط خانوادگيشان شده بودم که اصلاً سيمين را فراموش کردم. خيلي زود با کمک پدرم آپارتماني گرفتيم و زندگي مشترکمان را آغاز کرديم. از اولش هم زندگيمان خوب نبود ولي اين قدر اين طرف و آن طرف سرمان گرم بود که متوجه نمي شديم. مدتي گذشت و اولين اختلافاتمان به دعوا تبديل شد و دعواهايمان به سر سنگيني و قهر. بسيار خودخواه و از خود راضي بود. در خانه خودشان حرف حرف او بود، به هيچ کس جز خودش اهميت نمي داد. مادرم گفت: بچه دار که بشويد پايبند زندگي مي شود، اما اينطور نشد. زندگي او مدرسه بود و خانواده اش. وقتي متين به دنيا آمد خيلي خوشحال بودم ولي او فقط گريه مي کرد که گرفتار شده است و نمي تواند به علاقه مندي هاي شخصي اش برسد. ۸ سال همينطور زندگي کرديم تا اينکه تحمل من و نظراتم به قول خودش ديگر برايش امکان پذير نبود. خيلي زود خانواده اش طلاق او را گرفتند. من هم به خانه پدرم باز گشتم؛ سرخورده و شکست خورده و تحقير شده. خانواده اش با تکبري که داشتند زندگي مرا نابود کردند. يک سال گذشت و من گاهي متين را مي ديدم. همراه يکي از اعضاي خانواده سيمين مي آمد و سر ساعت به دنبالش مي آمدند و مي رفت. در يکي از همين روزها با مينا آشنا شدم. معلم ابتدايي بود و در ازدواج اولش شکست خورده بود. ظرف ۳ هفته ازدواج کرديم . ما در خانه او مستقر شديم. وقتي سيمين فهميد پيغام داد که تصميم دارد متين را به من بدهد. مينا پذيرفت اما دوباره سيمين اعتراض کرد و متين را پس گرفت. بعداز مدتي براي عذر خواهي با يک دسته گل به محل کارم آمد . ۶ روز تمام آمد و رفت تا من کوتاه آمدم و بدون اطلاع مينا دوباره عقدش کردم. هم مادر فرزندم بود و هم عذرخواهي کرده بود که اين کار از سيمين بعيد بود. اما ظاهراً قرار نبود آرامش به زندگي ما برگردد. هفته بعد مينا با خوشحالي خبر بارداري اش را به من داد و من بهت زده نگاهش کردم. وقتي فهميد که سيمين به زندگي من بازگشته است مرا به خانه اش راه نداد و وقتي سيمين فهميد مينا باردار است، باز قهر کرد وبه خانه پدرش رفت و مرا به طبقه اي از خانه شان که در اختيار ما قرار گرفته بود راه نداد. و حالا من بي جا ومکان نه خانواده اي از خود دارم و نه زندگي. حالت کسي را دارم که هويتش را از دست داده است و دربين نزديک ترين mohamadsabieimd.niloblog.com...
ما را در سایت mohamadsabieimd.niloblog.com دنبال می کنید

برچسب : info@gfu,irتوسط ‏mohamadsabieimd,niloblog,com, نویسنده : mohamadsbieimd mohamadsabieimd بازدید : 89 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1392 ساعت: 12:36

حماقت مداوم ! در طول زندگي چهل و هشت ساله ام تا به حال اينقدر بي سر و سامان نبوده ام. وقتي به پيشنهاد مادرم با سيمين ازدواج کردم، فکر مي کردم خوشبخت ترين مرد دنيا شده ام. تک دختر يک خانواده تحصيلکرده بود. ليسانس داشت و دريک مدرسه شيمي درس مي داد. پدرش مديرکل اداره اي معتبر در استان بود و برادرانش هر ۲ پزشک بودند و مادرش نويسنده بود. اينقدر مفتون شرايط خانوادگيشان شده بودم که اصلاً سيمين را فراموش کردم. خيلي زود با کمک پدرم آپارتماني گرفتيم و زندگي مشترکمان را آغاز کرديم. از اولش هم زندگيمان خوب نبود ولي اين قدر اين طرف و آن طرف سرمان گرم بود که متوجه نمي شديم. مدتي گذشت و اولين اختلافاتمان به دعوا تبديل شد و دعواهايمان به سر سنگيني و قهر. بسيار خودخواه و از خود راضي بود. در خانه خودشان حرف حرف او بود، به هيچ کس جز خودش اهميت نمي داد. مادرم گفت: بچه دار که بشويد پايبند زندگي مي شود، اما اينطور نشد. زندگي او مدرسه بود و خانواده اش. وقتي متين به دنيا آمد خيلي خوشحال بودم ولي او فقط گريه مي کرد که گرفتار شده است و نمي تواند به علاقه مندي هاي شخصي اش برسد. ۸ سال همينطور زندگي کرديم تا اينکه تحمل من و نظراتم به قول خودش ديگر برايش امکان پذير نبود. خيلي زود خانواده اش طلاق او را گرفتند. من هم به خانه پدرم باز گشتم؛ سرخورده و شکست خورده و تحقير شده. خانواده اش با تکبري که داشتند زندگي مرا نابود کردند. يک سال گذشت و من گاهي متين را مي ديدم. همراه يکي از اعضاي خانواده سيمين مي آمد و سر ساعت به دنبالش مي آمدند و مي رفت. در يکي از همين روزها با مينا آشنا شدم. معلم ابتدايي بود و در ازدواج اولش شکست خورده بود. ظرف ۳ هفته ازدواج کرديم . ما در خانه او مستقر شديم. وقتي سيمين فهميد پيغام داد که تصميم دارد متين را به من بدهد. مينا پذيرفت اما دوباره سيمين اعتراض کرد و متين را پس گرفت. بعداز مدتي براي عذر خواهي با يک دسته گل به محل کارم آمد . ۶ روز تمام آمد و رفت تا من کوتاه آمدم و بدون اطلاع مينا دوباره عقدش کردم. هم مادر فرزندم بود و هم عذرخواهي کرده بود که اين کار از سيمين بعيد بود. اما ظاهراً قرار نبود آرامش به زندگي ما برگردد. هفته بعد مينا با خوشحالي خبر بارداري اش را به من داد و من بهت زده نگاهش کردم. وقتي فهميد که سيمين به زندگي من بازگشته است مرا به خانه اش راه نداد و وقتي سيمين فهميد مينا باردار است، باز قهر کرد وبه خانه پدرش رفت و مرا به طبقه اي از خانه شان که در اختيار ما قرار گرفته بود راه نداد. و حالا من بي جا ومکان نه خانواده اي از خود دارم و نه زندگي. حالت کسي را دارم که هويتش را از دست داده است و دربين نزديک ترين mohamadsabieimd.niloblog.com...
ما را در سایت mohamadsabieimd.niloblog.com دنبال می کنید

برچسب : توسط ‏mohamadsabieimd,niloblog,com, نویسنده : mohamadsbieimd mohamadsabieimd بازدید : 101 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1392 ساعت: 12:35

ه آهن را ترک کرده بود، به عنوان سرپرست فنی به استخدام یک مؤسسهٔ صرافی بزرگ در نیویورکدر آمد. در این مقام او توانست نخستین اختراع موفقش را که نوعیتلگراف چاپیبود، به نام خود ثبت کند. تلگراف ادیسون برخلاف انواع رایج که علائم مورسرا به صورت صداهای کوتاه و کشیده به گوش اپراتور می رسانیدند، آنها را به شکل خط و نقطه بر روی نوار کاغذی چاپ می کرد. او حق امتیاز اختراعش را در مقابل چهل هزار دلار به مدیر صرافخانه واگذار کرد و با پول آن در شهر نیوآرکایالت نیوجرسییک کارگاه تحقیقاتی برای خود برپا نمود. در محل جدید او علاوه بر تکمیل لوازم جانبی تلگراف، یک سامانهٔ پیشرفتهٔ نمایشگر اطلاعات بورس را طراحی کرد که سود هنگفتی از آن حاصل آمد. منلو پارک ادیسون مدتها این فکر را در سرداشت که کارگاهش را به محل بازتر و بزرگ تری منتقل کند. با فراهم شدن سرمایهٔ کافی، سرانجام در سال ۱۸۷۶ م. در منطقهٔ »منلوپارک« نیوجرسی یک لابراتوار پژوهشی مجهز بنیاد نهاد و گروهی از افراد لایق و مستعد را به همکاری فراخواند. تأسیس این آزمایشگاه نقطهٔ عطفی در رشته فعالیت های ادیسون و از بزرگ ترین ابتکارهای او به شمار می رود. آزمایشگاه منلو پارک نخستین مؤسسه ای بود که منحصراً با هدف تولید و تکمیل ابداعات علمی برپا شد و آن را باید نمونهٔ اولیهٔ آزمایشگاه های تحقیقاتی بزرگی دانست که از آن پس تمام صنایع مهم در کنار کارگاه های خود ایجاد کردند. در سایهٔ نظارت و سازماندهی توماس ادیسون و کار گروهی کارمندان وی صدها اختراع کوچک و بزرگ در این مؤسسه به ثمر رسیدند که البته همگی به نام ادیسون تمام شدند mohamadsabieimd.niloblog.com...
ما را در سایت mohamadsabieimd.niloblog.com دنبال می کنید

برچسب : توسط ‏mohamadsabieimd,niloblog,com, نویسنده : mohamadsbieimd mohamadsabieimd بازدید : 101 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1392 ساعت: 12:33

ل یک دستگاه الاغ مدل بالا تیپ قاطر سم اسپرت ارتفاع تا زانو دارای کارت یونجه مصرف صدی یه مشت علف ! گردن هیدرولیک دزدگیر مجیک جفتک پالان چرمی بوق عرعر بلبلی طوسی متالیک فروشی محصول ۲۰۱۱ شرکت غضنفر ! . . . حیف نون صبح از خواب بیدار می شه میره نون سنگک بگیره می بینه شده ۶۰۰ تومن. می گه: اوه اوه! از اصحاب کهف هم بیشتر خوابیدم! . . . این خرٍ درونمه که دوست داره ! وگرنه میدونی که خودم ازت متنفرم ! . . . پیامک حیف نون به نامزدش: با تو هرگز، بی تو اصلا، باهم عمرا ! . . . قدیما برق ها رو روشن میذاشتیم میرفتیم مسافرت، دزده فک کنه یکی خونه هست، الان هرجوری حساب میکنیم برق ها رو خاموش کنیم و دزد بزنه به صرفه تره ! . . . ازدواج یعنی از دست دادن توجه تعداد کثیری از افراد و بدست آوردن بی توجهی یک فرد ! . . . خدایا به خوبان عزت داده ای به بدان ثروت نکند ما به تماشای جهان آمده ایم!!؟ . . . فقط کاشف الکل رازی نبود ! مصرف کنندگان الکل هم راضی اند . . . اگر داری زنی زشت و دغل باز / تو نیکی میکن و در دجله انداز بکن خود را خلاص از دست آن زن / که ایزد در خیابانت دهد باز ! . . . اینایی که همه چیزو رو دسکتاپ سیو می کنن همونایی هستن که از راه می رسن شلوارشونو پرت می کنن گوشه ی اتاق ! . . . بدنبال ناکامی طرح چاپ عکس قلب و روده و قلوه بر روی پاکت سیگار در ایجاد بی میلی نسبت به مصرف سیگار شرکت دخانیات طرح نوشتن “فحش…خواهر – مادر” را در آینده نزدیک عملی خواهد کرد . . . سالهای متمادیه برام سواله واقعاً… ، توکه با عشوه گری، از همه دل میبری ، منو شیدا میکنی ، چرا نمی رقصی ؟؟؟؟ مشکلت دقیقاً چیه ؟!?!?! . . . اونی که رفت اگه برگرده از دوست داشتن نیست واسه اینه که بهترشو پیدا نکرده . . . می دونی چرا با ازدواج دین آدم کامل میشه؟ چون تا قبل ازدواج فکر میکنه دنیا بهشته …!!؟ اما بعدش به جهنم اعتقاد پیدا میکنه!!!؟؟؟؟ . . . تفسیر “یک دقیقه”، از زبان کسی که پشت در توالت منتظر ایستاده با کسی که داخل توالت است, نشان می دهد که زمان یک تعریف واحد ندارد ! . . . غضنفر یه دوقولو میبینه بعد میزنه زیر خنده میگن چرا میخندی..؟ میگه تابلوئه فوتوشاپه mohamadsabieimd.niloblog.com...
ما را در سایت mohamadsabieimd.niloblog.com دنبال می کنید

برچسب : نوشته شده توسط محمد سبیعی وبرادرش جعفر, نویسنده : mohamadsbieimd mohamadsabieimd بازدید : 116 تاريخ : يکشنبه 11 اسفند 1392 ساعت: 18:44

LXGIWYL = اسلحه های نوع اول ) ضعیف ( KJKSZPJ = اسلحه های نوع دوم ) حرفه ای ( UZUMYMW =اسلحه های نوع سوم ) خفن ( HESOYAM = سلامتی ضد گلوله مقداری پول OSRBLHH = افزایش درجه تعقیب به 2 ستاره ASNAEB = بدون درجه تعقیب AFZLLQLL = هوای آفتابی ICIKPYH = هوای بسیار گرم ALNSFMZO = هوا ابریه!!! AUIFRVQS = بارون!!!! CFVFGMJ = وای چه مه غلیظی!!! YSOHNUL = Faster Clock PPGWJHT = سریع تر کردن game play LIYOAAY = کند تر کردن game play AJLOJYQY = ملت با کلت میریزن سرت!! BAGOWPG =این است یک مرد سخاوتمند!!! FOOOXFT =همه مسلح هستند AIWPRTON = f بر ات rhino میندازه CQZIJMB = این رو برات میندازه Bloodring Banger JQNTDMH = این رو برات میندازه Rancher PDNEJOH = این رو برات میندازه Racecar VPJTQWV = این رو برات میندازه Racecar AQTBCODX = این رو برات میندازه Romero KRIJEBR = این رو برات میندازه Stretch UBHYZHQ = این رو برات میندازه Trashmaster RZHSUEW = این رو برات میندازه Caddy CPKTNWT = همه ی ماشینها منفجر میشن!!! XICWMD = ماشین نامرئی PGGOMOY = افزایش مهارت در کنترل ماشین ) یه جورایی چرت و پرته ( SZCMAWO = خود کشی!!!! ZEIIVG = تمامی چراغ های راهنمایی سبز میشن YLTEICZ = راننده ها عصی میشن LLQPFBN = این مربوط به ترافیک ه Pink traffic IOWDLAC = این مربوط به ترافیک ه Black traffic AFSNMSMW = قایق ها پرواز می کنن BTCDBCB = چاق بشید چله بشید.... JYSDSOD = بشید مثل آرنولد ماهیچه ای ) به قول معروف : عضل مضل ریدیف میشه...!!!( KVGYZQK = لاغر استخوانی ASBHGRB =همه جا از این آدمه پر میشه Elvis BGLUAWML = ملت با RPG میفتن دنبالتون نمیدونم چی بگم والا.. CIKGCGX = Beach Party MROEMZH = گانگستر ها همه جان BIFBUZZ = گانگستر ها خیابون ها رو به دست می گیرند AFPHULTL =یک نینجای شمشیر دار این رو معنی نکنم بهتره BEKKNQV = Slut Magnet BGKGTJH = ماشین های مدل پایین تو خیابون ها پر میشن GUSNHDE = ماشین های مدل بالا تو خیابون ها پر میشن RIPAZHA = ماشین ها به پرواز در می آیند!! JHJOECW = والا ما هم نفهمیدیم این چیه!? Huge Bunny Hop JUMPJET = این رو براتون میندازه Hydra KGGGDKP = این رو براتون میندازه Vortex Hovercraft JCNRUAD =فکر کنم موقعی که تصادف کنی می ترکی!! COXEFGU =همه ی ماشین ها دارای نیترو BSXSGGC = یه کد خفن برا پرت کردن ماشین ها به هوا!!! XJVSNAJ = همیشه نصف شب باشه OFVIAC = هوای ساعت 21:00 MGHXYRM = طوفان خفن CWJXUOC = طوفان شن LFGMHAL = پرش خفن BAGUVIX = جون بی نهایت CVWKXAM = این بی نهایت میشه Oxygen AIYPWZQP = چتر نجات YECGAA = این رو بهت میده jet pack AEZAKMI =هیچ وقت پلیس مزاحمتون نمیشه LJSPQK = پر شدن درجه تحت تعقیب IAVENJQ = یک ضربه خفن AEDUWNV = هیچ وقت گشنه نمیشید IOJUFZN = حالت riot PRIEBJ = یک اسکین MUNASEF = حالت Adrenaline WANRLTW = تیر بی نهایت OUIQDMW = افزایش دقت تیر اندازی دو موقع رانندگی THGLOJ = شهر کم ترافیک FVTMNBZ = ترافیک حاوی ماشین های محلی SJMAHPE = فکر کنم به همه یه کلت بده BMTPWHR = خودتون امتحان کنید ببینید چی میشه ZSOXFSQ = به همه RPG میده OGXSDAG = یک شخص محترم EHIBXQS = خودتون ترجمش کنید Max --- Appeal VKYPQCF = تاکسی ها نیترو داشته باشند NCSGDAG = فکر کنم مهارت در تیر اندازی رو برا همه ی تفنگ ها پر می کنه VQIMAHA = مربوط به ماشین ها OHDUDE = این رو بهت میده Hunter AKJJYGLC =این رو بهت میده Quad AMOMHRER = این رو بهت میده Tanker Truck EEGCYXT = این رو بهت میده Dozer URKQSRK = این رو بهت میده Stunt Plane AGBDLCID = این رو بهت میده Monster ROCKETMAN = جت پک!! ASNAEB = پاک کردن درجه تحت تعقیب mohamadsabieimd.niloblog.com...
ما را در سایت mohamadsabieimd.niloblog.com دنبال می کنید

برچسب : نوشته شده توسط محمد سبیعی وبرادرش جعفر, نویسنده : mohamadsbieimd mohamadsabieimd بازدید : 105 تاريخ : يکشنبه 11 اسفند 1392 ساعت: 18:28

تقدیم کسانیکه به چستان علاقه دارند. 1: آن چیست که یکی است و همیشه با تو است؟ جواب : خدا :2عجایب جنگل بی پایه دیدم، عجایب چادر بی سایه دیدم، جواب : آسمان ؛ خورشید وماه :3عجایب صنعتی دیدم در این دشت، درخت پرگلی بی سایه میگشت؟ جواب :آسمان پرستاره :4آن چیست که از میان آب می گذرد، ولی خیس نمی شود؟ جواب : نور :5آن چیست که نمیتوانید ببینیدش، یا بچشیدش، یا با دستتان لمسش بکنید، ولی برای همه تان لازم است و همه جا هست؟ جواب : هوا :6آن جسم عجب چیست که بر چرخ پدید است جواب :ابر :7نه دست دارد، نه پا دارد، از همه جا خبر دارد! جواب : باد :8آن چیست که تا آسمان نگرید، اشکش روان نمی شود؟ جواب :باران :9آن چیست که نه دست دارد و نه پا، در همه جای زمین است و نمی رود به هیچ جا؟ جواب : خاک :10آن چیست که نه دست دارد، نه پا، نه استخوان دارد، نه گوشت، ولی همیشه راه میرود و و هیچ وقت هم خسته نمی شود؟ جواب : آب جوی ;11آن چیست که خودش آب، دُشمنش آب؟ جواب : یخ :12آن کدام دوبرادرند که در زیر یک کوه زندگی میکنند،و هیچ وقت خانه یکدیگر را نمی بینند؟ جواب : چشمها :13آن کدام شب تاریک است که در میان روز دیده میشود؟ جواب : سیاهی چشم :14این سر کوه، اَرّه اَرّه آن سر کوه، اَرّه اَرّه میان کوه، گوشت بره! جواب : دندان ها وزبان 1.آن چیست که همیشه دستش به کمرش است و ایستاده ؟ *** 2.من یار مهربانم داناو خوش بیانم گویم سخن فراوان با آنکه بی زبانم هر مشکلی که داری ، مشکل گشای آنم پندت دهم قراوان من یار پند دانم من دوستی هنرمند، با سود و بی زیانم از من مباش غافل ، من یار مهربانم *** 3.کوچیک کوچیک، دماغ کوچینک! *** 4.آن چیست که پای کوه نشسته و عمامه بسردارد؟ *** 5.راه میره بیابون، بار میکشه فراوون، خار میخوره بجای نون *** 6.زردم و زبرم، زیر زمین معتبرم، کلاه سبزی به سرم! *** 7.چه خزنده خطرناکی است که اگر آنرا وارونه کنیم رام می شود؟ *** 8.اولم این سر گاو دومم آن سر گاو سومم آخر روز چهارم دوم هنوز بر سرم چون شاخه هاست تو ی جنگل کاج هاست *** 9.کاسه که سرداره، سرکله سیر داره؟ *** 10.آن چیست که یک پا دارد و سه چشم ؟ *** جواب 1.افتابه 2.كتاب 3.نخود 4.قارچ 5.شتر 6.هويچ 7.مار 8.گوزن 9.لاك پشت mohamadsabieimd.niloblog.com...
ما را در سایت mohamadsabieimd.niloblog.com دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohamadsbieimd mohamadsabieimd بازدید : 116 تاريخ : يکشنبه 11 اسفند 1392 ساعت: 18:19